سهشنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۱
كلي ذوق كرديم.
اونهايي كه با كامپيوتر و برنامه نويسي سروكار دارند جتما با لذت رفع باگ آشنايي دارند. اينجايي كه ما كار مي كنيم ارزش باگ با ميزان ساعاتي كه يك نفر(يا حتي چند نفر) را علاف مي كنه براي مجموعه اهميت داره. چون اگه طرف خيلي سركار مونده باشه بعد از رفع باگ به نسبت ساعتها و روزها يي كه سرگرمش بوده بايد شيريني و بستني بخره ! البته من در اين مورد صداشو در نمي آرم كه كسي متوجه نشه. !(الان كه نصف شب هست و هيچ كس اينجا نيست. پس با خيال راحت مي تونم تعريفش كنم.)
----
عرض كنم كه من همين الان(به ساعت فلان فلان فلان!) يك باگ بسيار خفن از برنامه ام رفع شد. حداقل سه روز علافم كرده بود. مخصوصا اين روزها كه اصلا وقت ندارم و سريعا بايد كار تز را تموم كنم تا بتونم به Deadline 7 مرداد برسونمش !
خط به خط ديباگش كردم تا فهميدم كه دردش چيه ! اونقدر بازه را كوچيك كردم تا آخرش عامل اصلي را گير آوردم. يك باگ خيلي كوچولو.. خيلي كوچولو.. سه روز منو علاف كرده بود كه پدر منو در آورد كه نه بيچاره ام كرد! حتي مريضم كرد. (باور كنيد مريضم كرد.!) - خدا ازش نگذره. !
خوشبختانه از دستش نجات پيدا كردم و الان مي تونم كلي حال كنم. مي تونم با خيال راحت بروم بيرون و يك چيزي بخورم.. (البته اگه الان ساعت 11 شب نباشه )
(نكته شديدا كامپيوتري: اگر Kernel Programmer باشيد لذت رفع باگ را بيشتر مي فهميد..)
نویسنده: ناصر ساعت
۴/۱۸/۱۳۸۱ ۱۱:۱۴:۰۰ بعدازظهر
لینک