دوشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۱
من اين ترم درسي دارم به نام تئوري كدينك و بهبينه سازي، كه در اتاق استادمان تشكيل ميشه. و سه نفر هم بيشتر نيستيم..
اين درس در واقع در جهت تكميل مباحث آمار و احتمالي هست كه در دوره ليسانس و فوق خواندهايم.
اينو ميخواستم بگم كه من با اين درس واقعا حال ميكنم. چون مايه رياضياتش فوقالعاده زياد است و قسمت فراموش شدهاي از من كه يك زماني عاشق رياضي بودم را خوب خوب ارضا ميكنه. طوري كه هميشه بعد از كلاس خوشحال و خندان هستم.
اما در عوض يك درس ديگه دارم كه بعد از اينكه درس را گرفتم فهميدم كه چه كلاه گشادي سر اين بنده حقير رفته است !
درسي بود با عنوان فارسي: سنجش از راه دور. من هم كه فكر كردم در مورد e-learning هست اين درس را گرفتم. اما در جلسه اول، استاد محترم در مورد جغرافيا ، خورشيد، لايههاي زمين و ... صحبت كردند. من كه داشتم از تعجب شاخ در ميآوردم وسطهاي كلاس پرسيدم : ببخشيد، ميشه سيلابس درس را بگين !
و بعد از اينكه سيلابس گفته شد هنوز شك داشتم. تا اينكه با پرسيدن نام لاتين درس فهميدم كه آنچه نبايد ميشد شده است. ! حلا وسط ترم مگه ميشه درس عوض كردو مجبوريم كه پاس كنيم.
اسم درس بود remote-sensing . البته خود استاده هم گفت كه قبلا هم خيلي ها اين درس را اشتباهي گرفته اند و در واقع توفيق اجباري شد
اما ناگفته نماند، استاد درس يك آدم خوشاخلاق، خوش برخورد و ماهي است !(اميدوارم خوش نمره هم باشد. آمين)
نویسنده: ناصر ساعت
۷/۱۵/۱۳۸۱ ۱۰:۰۴:۰۰ بعدازظهر
لینک