سهشنبه، آذر ۱۹، ۱۳۸۱
سلام.
چند روز گذشته، نه حس نوشتن بود و نه کامپيوترم زياد همکاری می کرد و نه وقت داشتم و ....
اما در همین مدت کوتاه کلی حوادث مهم رخ داده که گفتنش در جهت تنویر افکار عمومی!و ... می تونه مفيد باشه.
یکی دلش برای ما سوخته و یکی ما را به همه بليه هایی که خودش دچار است متهم کرده و یکی ما را به هک کردن سایتهای بزرگ محکوم کرده و یکی کف اتاق ما را سوراخ نکرده و یکی
ما را به هک کردن تهديد کرده و ....
---
Tiran باز هم از کار افتاد! ديگه باید بگم که تقصیر از خودشونه! اين همه Host تو دنیا ریخته! این ها دو دستی چسبیدن به فراهوست و کارا هوست و ...و ول کن هم نيستند!
--
یک سری اتفاق جالب هم در دانشگاه افتاد. من دوست دارم ماجراهای دانشگاه جدیدم را به طور مفصل بنويسم که هم اونهایی که خارج هستند بفهمند این توو چه خبره ! هم اینکه داخلی ها بفهمند در ايران دکترا خودن چقدر سخت (و چقدر مسخره) است!. پس به زودی!
---
در رابطه با مطلب قبلی من در مورد پهنای باند در ایران و در کشور فنلاند یکی از دوستانم که در کار بستن شبکه برای سازمانهای دولتی و خصوصی است چند تا مطلب جالب برای من فرستاده که من با اندکی تخلیص اينجا ذکر می کنم.( اندکی = خیلی خیلی زپياد!)
می گفت:
«من در ایران، چند جایی شبکه پر سرعت نصب کرده ام و از جمله مرکز ... که 5 مگ براشون نصب کردم و کارهای خوبی هم باهاش می کردند. (بعضی اوقات فیلم هم ميدیدند.)
اما در یک سازمان فرا دولتی در ایران خط یک مگ نصب کردم که فقط چهار نفر توش بودند. همش هم چت می کردند! خط یک مگ با فیبر نوری و با طول چند کیلومتری براشون کشيديم!!در ضمن قراره چند ماهه دیگه اون مرکز خراب بشه ... !!»
اونوقت بقیه باید با سرعت دانلود 700 بایت در ثانیه (دربهترین حالت 2 کیلو بایت در ثانیه!) کار کنند و بابتش ساعتی 500 توامن هم بدهند!! (مسخره است!اینجا صاحاب نداره؟)
---
بگذريم.. حرف زياد است.
نویسنده: ناصر ساعت
۹/۱۹/۱۳۸۱ ۰۱:۰۱:۰۰ قبلازظهر
لینک