شنبه، تیر ۰۷، ۱۳۸۲
با خودممممممممم :
هي زور مي زني و هي خودت را اذيت مي كني. هي بالا مي روي و هي پايين مي روي. هي كار مي كني. هي حرص مي خوري . هي خودت را بالا مي كشي و هي ديگران را له مي كني. هي حرص دنيا را مي خوري
يك روز سرت را مي گذاري زمين و ديگه هرگز بلند نمي شي. عاقبت كارجالبه نه ؟
نویسنده: ناصر ساعت
۴/۰۷/۱۳۸۲ ۰۷:۵۱:۰۰ بعدازظهر
لینک