یکشنبه، تیر ۳۰، ۱۳۸۱
كم مونده بود كه از غصه دق كنم.اين غصه ، چند روز كه نه چند سال بود برايم . امروز رفتيم دكتر. بالاخره حل شد.دكتر گفت: هيچي اش نيست. خيلي زود خوب مي شه..
خوشحالم. خوشحالم.. يوهوووووووووووو
عزيزتريني . عزيزتريني..
كم مونده بود كه از غصه بتركم كه يك دفعه خوشحال شدم.
خدايا خيلي ممنووووووووووووووووووووووووون
نویسنده: ناصر ساعت
۴/۳۰/۱۳۸۱ ۰۹:۲۲:۰۰ بعدازظهر
لینک