شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۱
براي شما:
امروز جلسه هفتگي تز برگزار شد. از اونجايي كه دانشجوها عموما گ×ش×.. تشريف دارند، به خاطر همين استاد عزيز ما براي دانشجوهايي كه تز كارشناسي ارشد با ايشون بگيرند جلسات هفتگي براي پيگيري كارشون مي گذاره كه به موقع كارشون تموم بشه. البته در مورد من قضيه فرق مي كنه. ايشون استاد مشاور بنده هستند و خدايي خيلي رو من زحمت كشيدند و هيچ فرقي بين من و بقيه شاگرداش نگذاشت كه بيشتر هم مايه گذاشت.
امروز هم در جلسه هفتگي، نوبت من بود كه ارايه داشته باشم. روش كار به اين شكل هست كه در جلسات هفتگي همه گزارش مي دهند اما نوبتي يك نفر بايد كارهاي انجام داده را به طور دقيق ارايه كنه. امروز هم نوبت من بود كه گزارش پيادهسازي و ارزيابي كارم را دادم. ديشب روي نحوه ارايه فكر كرده بد كه چي ها را بايد بگويم. به خاطر همين امروز ارايه خوبي داشتم و تقريبا بدون اشكال و هيچ گونه گيري تاييد كردند. درواقع يك جور پيش دفاع بود كه براي خودم هم لازم بود. البته احساس كردم كه كمي تند ارايه كردم و بايد اين مشكل را براي دفاع اصلي ام برطرف كنم.
از امروز كار تايپ پايان نامه را شروع كردم و پيشرفت بدي نداشت. خدا كنه كه زود تموم بشه..
ان شاالله اگه مشكلي پيش نيايد 20 مرداد دفاع دارم. اين مدت از بس شبها تا دير وقت كار كردم خيلي خسته شده ام. مثلا اين چند شبه تا 2 و 3 موندن برام عادي بود. يكي شب هم تا چهار و نيم صبح اينجا بودم. البته خونمون نزديك هست و چهار پنج دقيقه بيشتر راه نيست. اوضاع تغذيه ام هم اصلا خوب نيست. فكرشو بكنيد كسي كه 5 صبح پس از 20، 25 ساعت كارمداوم اونهم از نوع كار كامپيوتري (كه آدم را شديدا كسل و بي حال مي كنه.) مي ره خونه كه ديگه حس غذا درست كردن و خوردن را نداره. تازه اگه بخواهم غذا هم درست كنم كه غير از نيمرو نميشه چيزي درست كرد. اون وقت شب كه حال داره غذاي درت و حسابي درست كنه.. در بهترين حالت دو تا گوجه هم بهش مي زنم :-) .
اينطوري هاست ديگه.. زندگي از نوع مجردي و دانشجويي از اين بهتر نمي شه. بايد زودي تز تموم بشه و به مسايل اساسي تر و سروسامان بخشيدن به زندگي ام بپردازم.(منظورم زن گرفتن نبود ها ! ) منظورم دختر گرفتن بود ! (زنبيل گذاشتن از الان مورد قبول مي باشد. زود بجنبيد كه ظرفيت محدود است :-) )
نویسنده: ناصر ساعت
۵/۰۵/۱۳۸۱ ۰۴:۳۶:۰۰ بعدازظهر
لینک