شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۱
من از بين ترانه خونهاي قديمي اونور آب، از دو تاشون خيلي خوشم ميآيد يكي جناب معين هست كه با بعضي از آهنگهاش حسابي حال مي كنم.(يكي ديگه را فعلا بي خيال!) يك آهنگش هست كه تاثير معنوي عميقي رو من ميگذاره و منو به آرامش كامل مي رسونه. همون شعر مشهوري كه قديمها استاد بنان هم خونده بودش (آره همون!).
از ترانه “تو خوبي“ كه سال 79 خونده هم خوشم ميآيد. البته نه به اندازه اون بالايي، اما يك خاطره خيلي عجيب از اين شعر دارم.! عروسي پسر عمويم در تالش بود كه من چون خيلي خسته بودم و مراسم هم هنوز خيلي گرم نشده بود رفتم يك گوشه اي پيدا كردم و خوابيدم. (وسط اون همه آدم و شلوغي..خستگي همه چيز را توجيه مي كرد)
با صداي خواننده كه اين شعر معين را مي خوند از خواب پريدم و همين جور رفتم توي حياط. (بدون كفش و لباس رسمي!). همه مهمونها توي حياط نشسته بودند. رفتم يك گوشه آروم نشستم و مثل بچه هاي خوب هيچ كاري نكردم و فقط گوش دادم. ! اين شعر كه تموم شد تازه فهميدم كه چي شده و بدو بدو رفتم توي اتاق و لباس پوشيدم و چند دقيقه بعد برگشتم و با مهمونها احوالپرسي و خوش و بش كردم.! بعضيهاشون تعجب كرده بودند كه آيا اون شخص قبلي هم خود من بودم يا نه. اما به روي خودم نياوردم.
اين موضوع را فقط براي يك نفر تعريف كردم و ... و شب خواننده دوباره اين آهنگ را خوند.(تو خوبي تو ماهي تو گاوي ..)
نویسنده: ناصر ساعت
۵/۰۵/۱۳۸۱ ۰۶:۵۳:۰۰ بعدازظهر
لینک