چهارشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۱
امروز 11 سپتامبر بود.
پارسال تا عصر ساعت 6 خبر نداشتم. خوابگاه كه رفتم ديدم چند نفري جمع شدهاند و دارند حرفهاي خوب خوب مي زنند. بچههاي حزباللهي خوابگاه بودند كه از خوشجالي چشماشون برق ميزد.
من اولش كمي خوشحال شدم. خوشحال خوشحال هم كه نه !اما گفتم اشكالي نداره كه مردم آمريكا هم كمي در عذاب باشند. تا بفهمند كه بقيه چي مي كشند. ما ها كه تك تك روزهاي 8 سال جنگمون، 11 سپتامبر بود..
فلسطينيها و خيلي هاي ديگه هم همينطور.
اما بعدا كه ديدم بقيه ناراحت شدهاند، من هم كمي ناراحت شدم..
اون روزها سالن تلويزيون خوابگاه، خيلي شلوغ مي شد. موقع اخبار همه مي اومدن و گوش ميكردند. اون جمعيت فقط موقعي كه تيم ملي بازي داشت، در سالن تلويزيون جمع ميشدند..
همين ديگه.
11 سپتامبرتون بدر!!
-----------
(يك كمي تروريستي شد اما همينه كه هست.)
نویسنده: ناصر ساعت
۶/۲۰/۱۳۸۱ ۰۸:۵۰:۰۰ بعدازظهر
لینک