جمعه، آذر ۱۶، ۱۳۸۰
زيرلب زمزمه مي كنم...
لعنت بر پرشنگ . لعنت بر پرشنگ .لعنت بر پرشنگ .
بيچاره ! دلم برايت مي سوزد!
امشب براي تو هم دعا كردم كه عاقل بشي و آدم بشي .
اما خيلي بعيده !
نویسنده: ناصر ساعت
۹/۱۶/۱۳۸۰ ۰۴:۲۶:۰۰ قبلازظهر
لینک