پنجشنبه، دی ۱۳، ۱۳۸۰
خواندن و فکر کردن توليد است، و نوشتن مصرف. وقتی نمیخوانی و فکر هم نمیکنی، چيزی نداری که بنويسی.
درد ما هم همينه.! از بس بدختيها زياد شده كه ديگه وقت كتاب خوندن رو نداريم ! اين جوري خيلي بده !من بايد در نحوه كارم تجديد نظر كنم،
اولا كاري بكنم كه دوست دارم، همچنين كاري كه در آمدش خوب باشه !
من اينجايي كه كار مي كنم اگر چه جاي خوبيه و آدم كلي چيز ياد مي گيره، اما من از اينجا ديگه خسته شدم و فكر مي كنم كه ديگه چيزي اينجا ياد نمي گيرم.
اصلا از كارهاي مهندئسي خسته شدم و بايد برم دنبال علاقه ام كه همون كارهاي مديريتي I.T هست .
البته چند جا را هم سراغ دارم اما اين تز لعنتي چسبيده به پام و امون نمي ده كه از اينجا برم !چون مجبورم براي انجام تزم از امكانات اينجا استفاده كنم.
اما بايد يك فكر اساسي كنم كه هم اينجا بمونم براي انجام تزم هم اينكه كه در يك جاي ديگه بسته به علاقه ام مشغول كار بشم.
اگه به كار جديدم برم هم مي تونم كلي مطاله كنم و هم مي تونم كلي پول در بيارم. !
تا خدا چي بخواد!
نویسنده: ناصر ساعت
۱۰/۱۳/۱۳۸۰ ۰۱:۰۸:۰۰ بعدازظهر
لینک