سهشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۱
امروز سه شنبه زير يک بارون خيلي شديد, من و محمد از دوستام, رفتيم کوه. پارک جمشيديه. سيزده بدرمون دربدر شد :-)
خيلي حال کرديم
خيلي حال کرديم
مخصوصا که زير بارون شديد.
امروز سعي کردم با خودم, با خداي خودم عاشقانه و صادقانه صحبت کنم.
امروز سعي کردم زير بارون خودمو بشورم.. دلم و احساسم و عقلم و تمام وجودمو.
مي دونم خدا صداي منو شديد.. از بس که فرياد کشيدم..
سال نو و روز نوي من از امروز آعاز شد... قطعا از امروز.. سال نو و روز نو وقتي است که آدم خودش نو بشه.
در پي اون حادثه.
----
مخلص همگي
نویسنده: ناصر ساعت
۱/۱۳/۱۳۸۱ ۱۰:۵۰:۰۰ بعدازظهر
لینک