یکشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۱
سلام
ديروز شنبه من اصلا حوصله نداشتم، بدجوري گرفته و غمگين بودم.
خوب بعضي اوقات هست كه آدم تعادل روحيش بهم مي خوره و همش هم به خاطر مهموني بود كه داشتم!! خدا ازش بگذره!!
اما امروز باز سرحال و قبراق(قبراغ،غبراق و...). مثل هميشه. مثل ناصر..
نوشتههاي ديروز خود را كه داشتم نگاه مي كردم، خودم را هم خيلي افسرده كرد حالا چه برسه به ديگران.
خلاصه اگه نوشته هاي من باعث ناراحتي كسي شده ، از همين جا معذرت خواهي مرا بپذيريد.
قربان همه تان
--ناصر
(چه نامه اي!)
نویسنده: ناصر ساعت
۲/۱۵/۱۳۸۱ ۰۹:۴۷:۰۰ بعدازظهر
لینک