جمعه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۸۱
تو به من ياد دادي كه به ديگران فكر نكنم. ياد دادي كه دل بستن آرام و قرار را از آدم مي ربايد. ياد دادي كه دل بستن تنها كار رندان بلاكش هست.
تو به من ياد دادي كه عشق و عاشقي مانند گاوي وحشي است كه اگر دنبالش كني ، فرار مي كند و ناز. اما اگر بماني و محلش نگذاري، دنبالت مي آيد.
تو به من ياد دادي كه براي عاشقي آنقدر بايد صبور باشي كه همه رنجها و بلاها و تنهاييهاي روحي و معنوي را تحمل كني.
تو به من ياد دادي كه بهترين كار اين است كه تنها با خودم و براي خودم باشم و عاشق هيچ جان و هيچ روحي نشوم.
تو به من ياد دادي كه بايد به خودم فكر كنم. ياد دادي كه تنها به خودم دل ببندم و تنها به فكر موفقيت خودم باشم. تنها خودم و تنها خودم.
تو به من ياد دادي که ديگر تحت هيچ شرايطي عاشق نشوم..عاشق نشوم..عاشق نشوم...عاشق نشوم..
نویسنده: ناصر ساعت
۲/۲۰/۱۳۸۱ ۰۲:۰۴:۰۰ بعدازظهر
لینک