دوشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۱
فكر مي كنم انتظار در زندگي همه ما وجود داره ، يا اصلا مي شود گفت زندگي ما همش انتظاره، انتظار براي خيلي چيزها
انتظار براي حركتي بهتر،
انتظار براي آينده اي بهتر،
انتظار براي موقعيتي بهتر،
انتظار براي رسيدن به سرابهاي گوناگون زندگي،
انتظار براي تحقق روياهاي بي پايان،
انتظار...
انتظار براي خانهاي بهتر،
انتظار براي كاري بهتر،
انتظار براي كفشي بهتر،
انتظار براي يك ماشين جديدتر ،
انتظار براي همسري خوب،
انتظار براي درآمد بيشتر،
انتظار براي يافتن دوستي جديدتر،
انتظار براي همسايه اي بهتر،
انتظار براي اتمام تحصيل،
انتظار براي انتظاري جديدتر و والاتر !!
و هميشه هم فكر مي كنيم زندگي واقعي ما وقتي شروع ميشود كه انتظاراتمان بر آورده شود. مثلا سخت درس مي خوانيم كه مدرك بگيريم و بعدش يك كار بعتر، يك زندگي بهتر.. البته بعد از رسيدن به خواسته و در واقع برآورده شدن انتظار، دنبال هدف ديگري رفته و انتظار ديگري را مطرح مي كنيم...
فكر ميكنم به جاي اينكه زندگي كردن را تا تحقق انتظارها و آرزوهايمان به تعويق بياندازيم، بايد همواره به گذشت زمان و كم شدن فرصت براي زندگي بيانديشيم و همواره حال را در يابيم. و به فكر غنيمت دانستن و قدر داشتن ثانيه ها باشيم كه كه زندگي مجموع همين ثانيه هاست
نویسنده: ناصر ساعت
۵/۲۸/۱۳۸۱ ۱۱:۴۱:۰۰ قبلازظهر
لینک