شنبه، آذر ۲۱، ۱۳۸۳
همه نگران بودند.
سكوت بود و تاريكي و ناخوشي.
يك نفر "تنها" نگاه مي كرد و مي گريست.
همه منتظر و نگران بودند.
تنها كورسويي از اميد مانده بود.
آن تنها شعله باريك شمع اميد هم رو به خاموشي مي نمود...
دلمان مي گرفت كه ...
به ناگه
پرده ها برون رفت و
آفتابي پديدار گشت.
نور آن خيره گشت و همگان را دلشاد نمود.
تاريكي رخت بر بست و فرار را بر قرار ترجيح داد.
همه دست زدند و شادي كردند و روي همديگر بوسيدند..
مژده آمد "كه مسيحا نفسي مي آيد" !
و فرزندي به فرزندان صالح آن افزون گشت. و روحي پديدارشد.
ملايك بر روي كتيبه اي ثبت كردند:
به تاريخ 11/12/2004 فرزندي به فرزاندان ابوالبشر اضافه گشت.
...
نویسنده: ناصر ساعت
۹/۲۱/۱۳۸۳ ۰۵:۱۸:۰۰ بعدازظهر
لینک