چهارشنبه، فروردین ۲۸، ۱۳۸۱
من هميشه دوست داشتم يك روزي دانشجوي دانشگاه تهران باشم. اصلا دانشگاه تهران براي خودش يك عظمتي داره.
يادمه ليسانس كه بودم، دوست داشتنم فوق در دانشگاه تهران قبول شوم كه نشد ! فوق هم كه بودم دوست داشتم دكترا را در دانشگاه تهران بخوانم كه باز نشد. البته نشد به اين معني كه شرايط جوري شد كه آنجا را انتخاب نكردم.
دانشگاه تهران از جهاتي هم برام مقدسه و خيلي ارزش داره. مخصوصا دانشكده فني كه خيلي از بزرگان در آنجا درس خوندهاند مثل، دكتر چمران. مهندس بازرگان و خيلي هاي ديگه.
البته از لحاظ علمي خيلي اونجا را قبول ندارم . حتي خودم در جاهايي بودم كه از دانشگاه تهران خيلي علميتر بوده.
اما دانشجوي دانشگاه تهران بودن يك چيز ديگه است.
دانشگاه تهران از خيلي جهات دانشگاست و آدم مي تونه در آنجا از خيلي جهات ساخته بشه. شايد بشه گفت يك دانشگاه N بعدي.
(اينو هم بگم كه اين علاقه من به دانشگاه تهران، هيچ ربطي به دانشجويان فعلي آنجا نداره.)
----
از دانشجويي ما در دانشگاه تهران كه گذشت. اما اميدوارم بتوانم يك روزي استاد اوجا بشم كه به اميد خدا خيلي هم دور نخواهد بود. شايد چند ترم ديگه...
نویسنده: ناصر ساعت
۱/۲۸/۱۳۸۱ ۰۳:۳۳:۰۰ بعدازظهر
لینک