شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۱
خدايا تنها تو با من باش.تنها تو، هميشه، با من باش.
خدايا پناه مي برم به تو از دست همه بي پناهي ها. از دست همه نامردمي ها. از دست همه بديها. از دست همه دوستان و نادوستان.
خدايا تو پناهم باش. تو ياورم باشم. تو انيسم باش...
خدايا حضور هميشگي ام عطا كن، تا مبادا در غيبتهايم، لطمه اي بر خود وارد كنم كه خسران بينم. تا مبادا كاري كنم كه روا مباشد.
خدايا پناهم باش و ياريم كن در مقابل همه مشكلات و سختي هاي زندگي. در مقابل همه چاهها و پستيهاي زندگي، در مقابل همه حرفهاي ناشايست، در مقابل همه نادانيها، در مقابل همه دشمنيها، در مقابل همه خسرانها، در مقابل همه انگيزشهاي خير وشر.
خدايا علاج شادي لحظه هاي خوشي و اندوه برهه هاي ناخوشي ام باش.
خدايا درمان دردهاي كهنه و تازه و دور و نزديك قلبم تو باش، تنها تو باش.
خدايا عشق و مستيم را بركت بخش تا بتوانم دوست داشته باشم بدون اينكه انتظار و توقعي از من بر جا بماند...
خدايا
خدايا ياور هميشگي ام تو هستي، انيس شبهاي درازم تو هستي، مستي روزهاي سرورم تو هستي... .
خدايا تمام غمهاي ظاهري را از من دور گردان و بيماري ها و اندوههاي بي ارزش را ترك ده، تا تنها دلخوشيم، غمهاي متعالي باشم. غمهاي بندگان مخلصت، غمهاي بندگان فقيرت، غمهاي بزرگان امتت و ....
خدايا، ساده گويم و سخن كوتاه كنم: تمام گناهان ما را ببخش و ما را بيامرز.
خدايا خدايا خدايا
يارب تو هستي اولين عشق و تو هستي آخرين عشق.
نویسنده: ناصر ساعت
۲/۰۷/۱۳۸۱ ۰۵:۵۶:۰۰ بعدازظهر
لینک