چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۱
نمايشگاه امروز.
نمايشگاه هميشه براي من به معني تعدادي بروشور و خريد كتاب و ديدن يك سري چيزيهاي تكراري، مدها و مدلهاي تازه مو و لباس پسرها و دخترها و البته خستگي شديد بود. اما امسال يك معني جديد برام پيدا كرده. و لذت بيزينسي خاصي داره.
امروز با چند شركت داخلي و يك شركت خارجي، حسابي بحث و مذاكره كرديم. يك شركت سوئدي بود كه يك شركت داخلي نماينده آنها بود ما با دونفر كه از شركت اصلي سوئدي اومده بودند. صحبت كرديم. كار آنها هم در مورد امنيت شبكه و فايروال بود.
آخراي كار و پس از كلي صحبت، داشتيم Bussiness card (يا همون كارت ويزيت خودمون) رد و بدل مي كرديم كه دوستم فهميد يكي از اون دو نفر، يكي ازبرنامهنويسان حرفهاي و مشهور squid هست.(من كه نمي شناختمش!)
دوستم كه حسابي ذوق زده شده بود. دوباره باهاش دست داد و گفت:
Babaa really u r felani?(اسمش يادم رفته!)-
به كلمه Baba دقت كنيد !
-------
يكي از ويژگيهاي نمايشگاههاي ايران اينه كه نمايشگاهاشون تك منظوره نيست. مثلا در نمايشگاه كامپيوتر، علاوه بر كامپيوتر، آپديتترين(update) مدهاي لباس، كراوات، مانتو و دختر را هم ميشود ديد!
نویسنده: ناصر ساعت
۶/۲۷/۱۳۸۱ ۰۹:۵۶:۰۰ بعدازظهر
لینک