شريف يونيورسيتي و پرچم آمريكا
قسمت چندم.
(لينك به قسمت قبلي)
قبلا عرض كرده بودم كه پرچم بزرگي از آمريكا را جلوي درب اصلي داشنگاه كشيده بودند و درهنگام بازديد سفراي خارجي، اين پرچم با يك ماشين ماسه
پوشانده شد و سپس چند پيشنهاد مهم هم كرده بودم...
و حالا ادامه ماجرا:
چند روز مانده به شروع تحصيلي، برخي از خيابانهاي دانشگاه، به طور كاملا تصادفي(Random) آسفالت شد.
به طوريكه پرچم پرحكايت آمريكا هم در زير اين آسفالت‌ها پنهان گشت. ناضران براين باورند كه آسفالت
بقيه جاهاي دانشگاه نيز به خاطر همين پرچم بخت برگشته بوده است.

اما ماجرا تمام نشده است.
نيمه شبي كه قرار بود فردايش ورودي‌هاي جديد به دانشگاه بيايند، در ساختمان ابن سينا(ساختمان اصلي دانشگاه كه كلاسها در آنجا تشكيل مي‌شود و دفاتر انجمن اسلامي وبسيج هم در اين ساختمان است...)
توسط بسيج دانجويي دانشگاه، چند عدد پرچم خوشرنگ!!‌آمريكا والبته اسراييل در ورودي‌هاي اين ساختمان نصب مي‌شود. فرداي آن روز بسياري از بچه‌هاي انجمن و ساير دانشجوياني كه شب گذشته تا ديروقت در اين ساختمان مشغول غرفه چيني و آماده كردن كارهاي
بازديد ورودي‌هاي جديد بودند، با ديدن پرچمي كه تا چند ساعت پيش، محلي از اعراب نداشته است، فراوان تعجب كرده و سپس عصباني مي‌گردند.
(ناظران بر خارج شدن اجسامي تيز از سر برخي از اين عزيزان، گواهي داده‌اند)
تصميم بر اين مي‌شود كه چند تا پارچه هم قد اين پرچم‌ةا ساخته شده و روي آنها كشيده‌شود تا خاك اين پارچه‌ها گرفته شود.!!
همين امر سبب اعتراض بچه‌هاي محترم بسيج شده و باعث صدور بيانيه، رنجنامه و (مثل هميشه) پيش كشيدن ارزشها مي‌گردد..
با تماسي كه بچه‌هاي انجمن با رياست دانشگاه مي‌گيرند، معلوم مي‌شود كه مسولان دانشگاه نيز با اين كار مخالف هستند و تعجب همگان از
owner (صاحب) شدن بسيج‌دانشجويي بر آسفالتهاي بي صاحاب ابن سينا (و جاهاي ديگه دانشگاه ) مي‌شود.

انجمن هم طبق معمول جوابي دندان شكن(به حساب خودشان!) صادر مي‌كنند.

الان يك هفته از سال تحصيلي مي‌گذرد اوضاع كاملا آرام است. نه خبري از دعواي بين انجمن و بسيج ديده مي‌شود و نه خبري از پارچه‌هايي است كه روي اين پرچم‌ها
نصب شده بود. ظاهران برنده اين مناقشه و بچه‌بازي سياسي، همان پرچم‌هاي اسراييل و آمريكا هستند كه
با درخششي مثال زدني در كف ‌ ساختمان ابن‌سينا، جمله‌ “ حريف، نبود؟” را تكرار مي‌كنند.