نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۷/۱۳۸۲ ۰۱:۰۶:۰۰ قبلازظهر
لینک 0 نظر
پنجشنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۲
از شاهین جهرمی دلتنگستان :
" تعريف : خستگي:
مي داني خسته و بي حوصله هستي وقتي که هر کدام از صندوقهاي ايميلت را روزي بيست بار باز مي کني، چک مي کني و مي بندي. بعد دوباره باز مي کني...
خسته کنندگي :
مي داني خسته کننده هستي وقتي که در تمام هشتاد باري که ايميلهايت را چک مي کني هيچ ايميلي غير از خبرنامه هاي پانصد کيلويي و تبليغهاي بند تنباني نداري.
مهندس کامپيوتر :
مي داني مهندس کامپيوتر هستي وقتي که خسته و خسته کننده هستي."
نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۵/۱۳۸۲ ۰۴:۱۵:۰۰ بعدازظهر
لینک 0 نظر
آب پرتقال طبیعی ! اگه پول نداشته باشم می روم آشپزخانه و یک لیوان آب سرد را به یاد آب پرتقال سر می کشم.
اگه 20 تومان داشته باشم، یک بطری پر آب با خودم بر می دارم و سوار اتوبوس می شوم و می روم جلوی بقالی ... و به یاد آب پرتقال هایی که اونور ویترین هست، آب بطری را سر می کشم.
اگه 50 تومان داشته باشم، تا بقالی سر کوچه می روم و یک آب پرتقال پودر شده می خرم و با یک لیوان آب سرد سر می کشم.
اگه 100 تومان داشته باشم، ساندیس پرتقال می خرم و می خورم.
اگه 200 تومان داشته باشم آب پرتقال سن ایچ می خرم و می خورم.
اگه 300تومان داشته باشم ، یک سن ایچ می خرم و دو تا آب پرتقال پودر شده !
اگه 400 تومان داشته باشم، دو تا سن ایچ پرتقالی می خرم.
اگه 500 تومان داشته باشم اول یک سن ایچ پرتقالی می خرم و بعد 300 تومان بقیه را مثل بالا خرج می کنم.
اگر 600 تومان داشته باشم یک فانتای پرتقالی می خرم.
اگر 700 تومان داشته باشم باز هم فانتا می خرم.
اگر 800 تومان داشته باشم، یک سن ایج شیشه ای می خرم و در عرض یک روز همه را می خورم.
اگر 900 تومان داشته باشم یک سن ایچ شیشه ای می خرم + 100 توامنش را نگه می دارم که که وقتی 200 تومان شد یک سن ایچ 200 تومانی بخرم.
اگر 1000 تومان داشته باشم 100 تومانش را می گذارم رو پول بالایی و 900 تومانش را هم مثل بالا خرج می کنم.
اگر 10000 تومان داشته باشم می روم یک کارتون سن ایچ شیشه ای می خرم.
اگر 100000 تومان داشته باشم می روم یک وانت سن ایچ شیشه ای می خرم.
اگر 1000000 تومان داشته باشم می روم یک کامیون سن ایچ شیشه ای می خرم.
اگر 10000000 تومان داشته باشم می روم قسمتی از سهام کارخانه سن ایچ را می خرم که هر روز آب پرتقالم به راه باشه
اگر 100000000 تومان داشته باشم می روم قسمت بیشتری از سهام کارخانه سن ایچ را می خرم.
گر 1000000000 تومان داشته باشم می روم کارخانه سن ایچ را یکجا می خرم.
الان مشغله ذهنی ام اینه که اگر 1000000000 داشته باشم باید چیکار کنم؟
نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۵/۱۳۸۲ ۰۴:۱۲:۰۰ بعدازظهر
لینک 0 نظر
برای دانشجویان درس database دانشگاه تربیت معلم این سه شنبه برای دومین هفته متوالی کلاس Database ما تشکیل نشد. علتش هم تحصن بچه های دانشکده کامپیوتر برای عوض کردن مدیر گروه هست.
این سه شنبه (20 خرداد) مستقل از نتیجه تحصن، آخرین جلسه کلاس تشکیل خواهد شد.
بعضی از بچه های کلاس این وبلاگ را دنبال می کنند. بنابراین لطف کرده و به بقیه هم اطلاع دهند که این سه شنبه جلسه فوق العاده (آخرین جلسه) ترم برگزار می گردد.(حدنصاب لازم برای تشکیل کلاس یک نفر است! بنابراین قابل آبستراکسیون کردن نیست. ) قسمت آخر Normalization و احتمالان Database Security و نیز بحث در مورد امتحان پایان ترم و پروژه از موضوعات کلاس خواهد بود.
در کلاس ما چند نفری هستند که در همه جلسات کلاس حاضر بوده اند و حضور این عده تقریبا مستقل از حوادث دانشگاه و به طور کلی دنیای بیرون از کلاس است. مثلا اگر دانشگاه بمب گذاریی هم شود باز این عده سر کلاس حاضر می شوند. پس می شه مطمئن شد که کلاس تشکیل می شه.
نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۵/۱۳۸۲ ۰۳:۵۴:۰۰ بعدازظهر
لینک 0 نظر
فریاد یافتن پس ا ز جستن حاصل نمی شود، لحظه لحظه جستن، یافتن است --
در بسیاری از مسابقات زندگی برای "فریاد زدن" شرکت می کنم. اما وقتی به هدف می رسم و موفق می شوم دیگر نیازی به فریاد نمی بینم!
--
< بترس، اما عجله نکن، بگذار عشق در وجودت آرام آرام رشد کند. آن موقع با ایمان و یقین تصمیم خواهی گرفت.. >
نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۵/۱۳۸۲ ۰۳:۳۹:۰۰ بعدازظهر
لینک 0 نظر
---
عشق چيه ؟
It is a mystery why we fall in love.
It is a mystery how it happens.
It is a mystery when it comes.
It is a mystery why some love grows and it is a mystery why some love fails.
---
اگه عاشق کسي شدين که عاشق شما نباشه :
If you find yourself in love with someone who does not love you, be gentle with yourself. There is nothing wrong with you. Love just didn't choose to rest in the other person's heart.
---
اگه عاشق کسي نباشند که عاشق شما باشه :
If you find someone else in love with you and you don't love her, feel honoured that love came and called at your door, but gently refuse the gift you cannot return. Do not take advantage, do not cause pain. How you deal with love is how you deal with you, and all our hearts feel the same pains and joys, even if our lives and ways are different.
---
اگه عشق دو طرفه داشتين :
If you fall in love with another, and she falls in love with you, and then love chooses to leave, do not try to reclaim it or to assess blame. Let it go. There is a reason and there is a meaning. You will know in time.
---
ريممبر ! عشق آمدني بود نه آموختني
Remember that you don't choose love. Love chooses you Remember that you don't choose love. Love chooses you. All you can really do is accept it for all its mystery when it comes into your life. Feel the way it fills you to overflowing, then reach out and give it away.
---
Remember this, and keep it to your heart. Love has its own time, its own seasons, and its own reasons for coming and going. You cannot bribe it or coerce it, or reason it into staying. You can only embrace it when it arrives and give it away when it comes to you. But if it choose to leave from your heart or from the heart of your lover, there is nothing you can do and there is nothing you should do.
--
Love always has been and always will be a mystery.
Be glad that it came to live for a moment in your life.
If you keep your heart open, it will come again.
If you keep your heart open, it will come again If you keep your heart open, it will come again
----------------------------------------------------------
و قسمتهاي ديگري از اين کتاب:
Being male is not enough; being a man is a right to be earned and an honor to be cherished
Remember to be gentle with yourself and others. We are all children of chance, and none can say why some fields will blossom and others lay brown beneath the August sun. Care for those around you. Look past your differences. Their dreams are no less than yours, their choices in life no more easily made. and give. Give in any way you can, of whatever you possess. To give is to love. To withhold is to wither. Care less for your harvest than how it is shared, and your life will have meaning, and your heart will have peace."
-----------
اين هم دو تا از نظرات خواننده هاي اين کتاب زيبا:
My dad bought me 'Letters to my son' a few moths ago. I havent been able to put it down since. The lucid, beautiful and eloquent way Kent Nerburn writes is very special. I believe no son should be without this book. If one book can guide you through life and give insightful advice on how to live your life, then it is this one. I cannot praise it highly enough. The way he writes is almost as good as the content. Whenever I read even a page of this book, I feel happy content and full of hope. I strongly recommend that anybody who is interested in living a better life buys this book. You will not be dissapointed.
--------------------------------------------------------------------------------
I was fortunate to find the book Letters to My Son by Kent Nerburn. As a single mother of two young men I highly recommend this book. Both my guys will be getting a copy this year with a special note from me. For women this is a reminder of what we respect and admire in men. For Moms it is a compass to chart the path you help your boys manuever in what to us is sometimes a confusing road. Whether male of female, a good reminder of what is important in life.
با اين توصيفات فکر مي کنم خواندن اين کتاب شديدا لازم و مفيد باشه. قيمت 16 دلاريش هم زياد به نظر نمي رسه. اما چه طوري مي شه اين کتاب را در جزيره ايران گير آورد ؟
نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۵/۱۳۸۲ ۰۳:۱۵:۰۰ بعدازظهر
لینک 0 نظر
آپارتمان ما (قسمت اول) ما جدیدا منزلمون را عوض کردیم و نبودنم در هفته گذشته بیشتر به خاطر همین موضوع بود. (اسباب کشی و خانه تکانی و ...)
از دست خانه قبلی هم راحت شدیم. خانه قبلی ما به نوعی نفرین شده بود...
اما خانه جدید بهتر به نظر می رسه. داشتن موقعیت بهتر، خلوت بودن محل، نزدیک بودن به مرکز شهر، داشتن همسایه های خوب، نبود مزاحمهای بالقوه و ... همگی از مزایای خونه جدید هستند.
--
آسانسور شیکی هم داره اما رویش شکل اسکلت کشیده شده و به ازای هر دفعه استفاده از آن مجبورم مبلغی را به عنوان نذر یا صدقه کنار بگذارم.
نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۵/۱۳۸۲ ۰۳:۵۶:۰۰ قبلازظهر
لینک 0 نظر
من باز هم off بودم این بار به خاطر خریدن یک کامپیوتر جدید.
چون مجبور بودم کلی اطلاعات را منتقل کنم و نصب سخت افزار و نرم افزارش هم کلی وقت گرفت. مثلا فقط نصب xp یک روز از صبح تا شب وقت من را گرفت.
کامپیوتر جدید حدودا 3.5 برابر کامپیوتر قبلی بهتر و قویتر هست.
cpu 2.4 گرفتم که عمری باشه! و مونیوترش هم اونقدر بزرگ که همزمان 4 تا ie کنار هم باز می کنم و محتواشون را می بینیم.
نویسنده: ناصر ساعت
۳/۱۵/۱۳۸۲ ۰۳:۲۳:۰۰ قبلازظهر
لینک 0 نظر