سهشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۱
عمرمون داره مي گذره و كماكان در خواب ناز بسر مي بريم .
من هميشه از اين موضوع وحشت داشتم كه يك روزي برسه كه من دچار يكنواختي و روز مرگي بشوم.
هميشه دوست داشتم و دارم كه يك كار جديد در زندگي ام بكنم..
نبايد به تنبلي و سستي اجازه بدهم كه مانع رسيدن به اهدافم گردند.
اولين كاري كه بايد كرد اين است كه هميشه سرحال و شاد باشيم.
آدم غير سرحال! نمي تواند هيچ كاري را خوب انجام دهد.
و اولين شرط سيدن به سرحالي و شادماني، نظم است. يك نظم كامل در رابطه با زندگي و انجام كارهاي روزمره.
يعني همه چي سر جاي خودش باشد، غذا خوردن، درس خوندن، خوابيدن، كاركردن، كتاب خوندن، نماز خوندن، كوه رفتن و ...
اگه يك كم اينها جابجا بشوند، اونوقت تعادل آدم بهم مي خوره و پس از يك مدت احساس مي كنه كه گه شده !